- تصویر پربازدید از سحر دولتشاهی در حال ورزش در باشگاه (عکس)
- مجری معروف به خاطر پیروزی ترامپ از آمریکا رفت
- آهنگ نگرانتم - میثم ابراهیمی (موزیک ویدئو) + متن آهنگ
- چهره جدید فرحناز منافی ظاهر بازیگر پدرسالار (عکس)
- تشییع باشکوه ابراهیم قادری در مهاباد + عکس
- نقد فیلم گلادیاتور ۲ ( Gladiator II ) و نمرات آن
- تغییر شگفت انگیز چهره بازیگر سریال تلویزیونی «لحظه گرگ و میش» در فرانسه (عکس)
- رخنمایی بهنوش طباطبایی با تمی متفاوت (عکس)
- چکامه چمن ماه در ایران؛ بازیگر معروف جم تی به ایران برگشت
- مهراوه شریفی نیا و الناز ملک در پشت صحنه زخم کاری در استانبول / عکس
نقد فیلم «کیک محبوب من» ؛ سوگواری برای جشن اسماعیل محرابی و لی لی فرهادپور!
«کیک محبوب من» به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعیها، بعد از موفقیت در جشنواره برلین و حضور در جشنوارههای مختلف جهانی، به صورت گسترده در برخی کشورها اکران شده و همزمان بهطور غیررسمی در دسترس مخاطبان ایرانی هم قرار گرفته است. چند روزی است در هر محفلی صحبت درباره این فیلم داغ است و به همینزودی مدافعان و مخالفان زیادی پیدا کرده است.
به گزارش فیلمنیوز، «کیک محبوب من» با تمام نقدهایی که میتوان به آن وارد دانست، اثری متفاوت درباره زن و مردی تنهاست؛ فیلمی که خارج از حیطه محدودیتها و خطوطقرمز فیلمسازی در ایران ساخته شده و به سادهترین شکل لحظات عاشقانه جذابی را به نمایش میگذارد و احساسات مخاطبانش را درگیر میکند. نگاهی داریم به ابعاد مختلف این فیلم.
کارگردانی | «کیک محبوب من» مثل دو فیلم قبلی مریم مقدم و بهتاش صناعیها، تمرکز زیادی روی تنهایی آدمها دارد. شخصیتهایی که از دل تنهایی قدم به هیجان میگذارند و مسیری جدید را در زندگی تجربه میکنند. هر چه از ابتدا به سمت میانه فیلم حرکت میکنیم، همراه با جان گرفتن زندگی، رنگها بیشتر میشوند، دیالوگها شور بیشتری پیدا میکنند و موسیقی رفتهرفته اوج میگیرد تا نهایتا به سکوتی ادامهدار در نقطه پایانی برسد. انتخاب بازیگران برای فیلمی با این مختصات بهطور حتم کار پیچیدهای بوده. طبیعتا هربازیگری راضی نمیشده ریسک بازی در چنین نقشهایی را بپذیرد و از این جهت میتوان گفت لیلی فرهادپور و اسماعیل محرابی، بهترین انتخابهای ممکن بودهاند. فیلم در برخی نقاط محدودیتها و سختگیریهای موجود در ایران را به نقد میکشد و پای گشت ارشاد و بیهیجان شدن زندگی جوانان و … را به میان میکشد که در بستر داستان جا میگیرد اما در برخی موارد پا را فراتر میگذارد و با رویکردی منفی نسبت به اعتقادات مذهبی روبهرو میشود که در این زمینه یک مقدار از مسیر اصلی بیرون میزند. بهطور کلی با فیلمی خوشرنگوآب و پراحساس مواجهیم که در انتقال معنای مدنظر کارگردانها موفق عمل میکند.
فیلمنامه | مضمون اصلی فیلم، تنهایی است؛ یک تنهایی ریشهدار که قرار است برای یک شب جای خودش را به جشنی دونفره و پر از هیجان و رنگ و نور بدهد. زنی هفتاد ساله پس از سی سال زندگی در تنهایی، تصمیم میگیرد درهایی را که تمام این سالها به روی خودش بسته است باز کند و هرطور شده همدمی برای خود بیابد. تلاشهای زن به ثمر مینشیند اما فیلم در اوج خوشحالی و هیجان به پایان نمیرسد. جذابیت فیلمنامه درست همینجا رقم میخورد. نقطه اوج خوشحالی به اوج نا امیدی بدل میشود تا داستان به جای اثری هپیاند و شادیآفرین، به سمت تراژدی میل کند و با معنایی عمیق به پایان برسد. اگر بنا باشد موشکافانه به مصاف با داستان فیلم برویم و براساس تعریفی که از پیشینه شخصیتها، جایگاه اجتماعیشان و همچنین ویژگیهایی که برای هریک در نظر گرفته شده به موقعیتها نگاه کنیم، احتمالا در نقاطی از فیلم، به پاسخهای چندان قانعکنندهای برای برخی سوالاتمان نمیرسیم. بهرحال زنی که سی سال برای هیچ رابطهای تلاش نکرده و قدمی برای تغییر زندگیاش بر نداشته، برای اینکه بتواند وارد چنین سفر قهرمانهای شود و اینچنین برای رسیدن به هدف تلاش کند، به دلیل مهمتری جز احساس تنهایی همیشگی نیاز دارد. شاید اگر این سفر با بهانه قویتری شروع شده بود و ویژگیهای رفتاری زن و مرد، هم با جایگاه اجتماعی و هم پیشینه شخصیتی آنها همخوانی بیشتری داشت، با اثری باورپذیرتر روبهرو میشدیم. بدون در نظر گرفتن این موارد هم میتوانیم بگوییم با اثری رومانتیک مواجهیم که تا حد امکان به روابط علیومعلولی پایبند مانده و احساسات مخاطبانش را درگیر میکند.
بازیها | لیلی فرهادپور بیشتر به عنوان روزنامهنگار و منتقد مشهور است و با وجود تجربههای مختلف در بازیگری، این اولینبار است نقش اصلی یک فیلم را به عهده میگیرد. بازیاش روان است و بهخوبی میتواند زیست و احساسات یک زن پابهسنگذاشته تنها را به نمایش بگذارد. فرهادپور از میمیک صورتش برای انتقال احساسات استفاده درستی میکند و در بیان دیالوگها (جز چند مورد محدود) و ابرای هیجانها موفق است. با اینحال یکی از مهمترین برگ برندههای فیلم با بازی درخشان اسماعیل محرابی رقم میخورد؛ بازیگر باتجربه تئاتر، سینما و تلویزیون که با تمام وجود نقش را درک کرده و به بهترین شکل از پس ایفای آن برآمده است. لحظههای رومانتیک فیلم به سادهترین و احساسیترین شکل با بازی این دو بازیگر رقم میخورد. نبود محدودیتها و امکان نمایش این احساسات واقعی باعث شده تا شاهد سکانسهای رومانتیک جذابی در این فیلم باشیم.
«کیک محبوب من» به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعیها، با بازی لیلی فرهادپور، اولینبار در جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد و برنده جایزه فیپرِشی شد. مقدم و صناعیها همچنین برای دریافت جایزه خرس طلایی نامزد شدند اما آن را به دست نیاوردند. این سومین تجربه کارگردانی این زوج پس از «احتمال بارش باران اسیدی» و «قصیده گاو سفید» است.
نقد دوم
فیلم «کیک محبوب من» پرترهای از یک قهرمان زن ایرانی را به نمایش میگذارد. زنی که نامش مهین است و ما زمانی با او آشنا میشویم که رفته بازار میوه و سبزی بخرد.
به گزارش ماهامه فیلم، فیلم «کیک محبوب من» فیلمی ایرانی است که در بخش مسابقهی جشنواره برلیناله ۲۰۲۴ به نمایش درآمد. این فیلم به کارگردانی مریم مقدم و بهتاش صناعیها ساخته شده است. کارگردانهای این فیلم اجازه خروج از ایران را پیدا نکردند و نتوانستند در اجرای فیلمشان در برلیناله حضور یابند. در این نوشتار نگاهی به این فیلم میاندازیم.
فیلم «کیک محبوب من» پرترهای از یک قهرمان زن ایرانی را به نمایش میگذارد. زنی که نامش مهین است و ما زمانی با او آشنا میشویم که رفته بازار میوه و سبزی بخرد.
مهین برخلاف بسیاری از قهرمانان زن سینماهای جهان، جوان نیست، تفنگ به دست نمیگیرد، اندام زیبا، ورزشکار و جذابی هم ندارد. او هفتاد ساله است، چاق است، حرکاتش کُند است، رقصش چندان تعریفی ندارد، موهایش سفید شده و در یک کلام تمام ویژگیهای ظاهری یک «پیرزن» یا «مادربزرگ» ایرانی را دارد.
رفتار قهرمانانهی مهین از جایی شروع میشود که تصمیم میگیرد از قالب یک پیرزن خارج شود و رفتارهایی را که جامعه از او انتظار دارد، انجام ندهد.
مهین جلوی آینه میایستد، رژلب و سایهی چشم میزند. به ناخنهایش لاک قرمز میزند و نیاز بدنش را به لمس شدن به خاطر میآورد. او که همسرش را سالها پیش از دست داده، میداند که خیلی وقت است دلش برای عشق تنگ شده است. مهین تصمیم میگیرد برای پاسخ به نیازهایش دست به عمل بزند نه آنکه منتظر باشد مردی از راه برسد و او را نجات دهد. پس در جستوجوی عشق از چاردیواری خانه بیرون میرود و در را پشتسرش میبندد.
فیلم در تصویرسازی مهین و اتفاقهایی که برایش میافتد، اغراق نمیکند. ما همواره آدمهایی معمولی را میبینیم که حرفهایی معمولی میزنند، لباسهایی عادی میپوشند و عادی رفتار میکنند. دوربین، اما آنقدر صداقت دارد که این عادی بودن را حتی در اتاق خواب مهین، حمام و آشپزخانهاش سانسور نمیکند.
فیلم «کیک محبوب من» نخستین فیلم ایرانی است که در چهل و پنج سال گذشته برخی خطوط قرمز را رد کرده است.
این فیلم به دور از نظراتِ افراطی، توانسته به تعادلی مثال زدنی در ترکیب عناصر روایی و فُرمی فیلمهای عاشقانه، شاعرانه و اعتراضی برسد. فیلم «کیکِ محبوب من» از تکرار الگوهای داستانهای عاشقانه جریان اصلی سرباز زده و با مرکزیت بخشی به رابطه زن و مردی سالخورده، شکل دیگر از اروتیسم را پدیدار میسازد. صحنههای اروتیک فیلم مانند دوش گرفتن، رقصیدن، نوشیدن و... همگی با ترکیبی از عناصر تراژدی و کمدی همراه شده و به هیچ وجه به کیفیت ملودرامهای سطحی تنزل پیدا نمیکند.
در پایان به بازی درخشان لیلی فرهادپور اشاره کنم که از پس بار سنگین فیلم از ابتدا تا به آخر برآمده است. او مهین را بهخوبی میشناسد و میداند زیر پوست او چه خبر است. شادیها، ترسها، عشق و غم مهین را به تماشاچیها از هر کشوری که باشند، منتقل میکند و شرایطی را فراهم میکند که هر کس به شیوهی خود او را درک کند.
با توجه به اینکه فیلم کیک محبوب من مجوز وزارت ارشاد ندارد، نمیتوانید این فیلم را در رسانههای رسمی یا پلتفرمهایی مانند فیلیمو و.. پیدا کنید.