- تذکر به سازمان برنامه و صندوق بازنشستگی کشوری درباره حکام اصلاحی فرهنگیان بازنشسته و پرداخت ۵۰ درصد مانده
- اتهام کوچک زاده به حسن روحانی: روحانی چگونه در زمان مسئولیتهای مهم و امنیتی در انگلستان درس میخواند؟
- همه روشهای خواندن نماز آیات هنگام ماه گرفتگی کامل امشب تهران
- بهزاد نبوی: اینکه رئیس جمهور را عامل موساد می نامند نباید سرسری گرفت
- تجربه کروبی برای میرحسین موسوی در راه است؛ گشایش جدید در حصر
- پیشنهاد عراقچی به اروپا/ ایران آماده است تا توافقی واقعی و پایدار شکل دهد
- قوه قضاییه با تندروهای خرابکار مجلسی هم برخورد کند
- قوچانی و مهاجری: پرونده هسته ای باید از شمخانی گرفته شود
تفویض اختیار به استانداران؛ فرصت آینده یا چالش امروز؟

ولیالله شجاع پوریان، مدیر مسئول روزنامه همدلی نوشت:
مصوبه خردادماه هیات وزیران در خصوص تفویض اختیارات به استانداران و سخنان اخیر رئیسجمهور مبنی بر اینکه هر استاندار رئیسجمهور استان خود است، بار دیگر بحث تمرکززدایی و نقش استانداران در سیاستگذاریهای محلی را به مرکز توجه محافل سیاسی، حقوقی و اجتماعی کشانده است.
اگرچه تمرکززدایی میتواند ابزار افزایش پاسخگویی و عدالت منطقهای باشد، اما اجرای آن بدون زیرساختهای لازم حقوقی، مالی و نهادی مناسب و در شرایط حساس کشور، خطر پراکندگی مدیریت، شکاف اجتماعی و کاهش انسجام ملی را به همراه دارد.
البته رئیس مجلس نیز طی نامهای به رئیسجمهور فقدان جایگاه قانونی و حقوقی این مصوبه را اعلام داشت و در نهایت موضوع لغو شده است؛ این نشان میدهد که تفویض اختیارات گسترده به استانداران بدون اصلاحات قانونی و شفافیت حقوقی، نه تنها ممکن نیست بلکه میتواند به بحران مسئولیت و تعارض حقوقی منجر شود. این نوشته تلاش می کند ماهیت موضوع را از زوایای مختلف کاویده و به آسیب ها و زيان هاي آن بپردازد:
چارچوب حقوقی و جایگاه استانداران
قانون اساسی اختیارات استانداران را محدود و تابع رئیسجمهور تعریف کرده است:
اصل ۶۰: اعمال قوه مجریه صرفاً از طریق رئیسجمهور و وزراست و استانداران شخصیت حقوقی مستقل ندارند.
اصل ۱۲۶: رئیسجمهور مسئول برنامه، بودجه و امور اداری کشور است و تفویض اختیارات گسترده استانداران نمیتواند جایگزین آن باشد.
اصل ۱۲۷: اعزام نماینده به استانها صرفاً موقت و موضوعی است.
اصل ۱۰۰ و قوانین شوراها: شوراهای استانی و شورای توسعه اختیارات کلان ندارند و تنها میتوانند تغییرات جزئی در بودجه و امور محلی اعمال کنند.
در هر صورت، رئیسجمهور، بهعنوان رئیس کل جمعیت کشور و رئیس شوراهای مهم و اساسی، نمیتواند از مسئولیتهای ملی خود شانه خالی کند.
استانداران جایگاه مهمی در تقسیمات کشوری دارند، اما اعمال مسئولیتها و مأموریتهای آنان همواره به نیابت از رئیسجمهور است و اقدامات آنان در ابواب مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی، همه در راستای اجرای مسئولیتهای ریاست جمهوری انجام میشود.
ضرورت انسجام ملی در شرایط حساس
کشور در وضعیت آتشبس شکننده قرار دارد و با دشمنی روبهروست که مجهز به فناوریهای نوین و جنگ ترکیبی است.
در چنین شرایطی، واگذاری گسترده اختیارات به استانها بدون هماهنگی مرکزی میتواند انسجام ملی و سیاستگذاری یکپارچه را تضعیف کرده و ریسک چندصدایی مدیریتی را افزایش دهد.
علاوه بر امنیت، مشکلات اقتصادی، تورم، نوسانات بازار و فشار معیشتی مردم، ضرورت سیاستگذاری واحد و هدفمند را دوچندان میکند.
تمرکززدایی شتابزده میتواند شکافها و توقعات فزایندهای در استانها، بهویژه استانهای برخوردار، ایجاد کند و نارضایتی اجتماعی و فشار سیاسی را تشدید نماید.
محدودیتهای عملی و ظرفیت نهادی
اگرچه شورای توسعه استانها فعال است، اختیارات آن محدود به تغییرات جزئی در بودجه و امور محلی است و توان تصمیمگیری مستقل ندارد.
بدنه کارشناسی استانی نیز هنوز ظرفیت کافی برای مدیریت مستقل سیاستهای کلان را ندارد.
بدون نهادهای نظارتی قوی و سازوکار پاسخگویی شفاف، احتمال سوءاستفاده یا ناکارآمدی بالا خواهد بود.
پیامدهای اجتماعی و سیاسی تفویض شتابزده
ایجاد تفاوت در اختیارات و منابع بین استانها و افزایش توقعات محلی
تشدید نارضایتی ناشی از کمبود هماهنگی با سطح ملی
افزایش رقابتهای محلی و تهدید انسجام سیاسی
زمینهسازی برای فرافکنی مسئولیتها و کاهش پاسخگویی ملی
در این وضعیت، وحدت رویه، انسجام ملی و هماهنگی سیاستها باید اولویت اصلی باشد.
پیشنیازهای حقوقی و نهادی برای تمرکززدایی موفق
۱. اصلاحات قانونی و تعیین دقیق اختیارات: تدوین لایحه جامع با تعریف محدوده اختیارات استانداران و سازوکار پاسخگویی ملی و محلی.
۲. نظام مالی شفاف و مستقل: بودجه مشخص برای استانها همراه با سازوکار کنترل و توزیع عادلانه منابع.
۳. نهادهای نظارتی قوی: ایجاد نهادهای مستقل برای پیشگیری از فساد و سوءمدیریت.
۴. توانمندسازی کارشناسی: ارتقای ظرفیت مدیریتی و فنی استانها پیش از واگذاری اختیارات گسترده.
جمعبندی
در شرایط کنونی، اجرای طرح استاندار بهمثابه رئیسجمهور استان با قوانین موجود مغایرت دارد و میتواند انسجام ملی و سیاستگذاری کلان را به خطر اندازد.
تمرکززدایی میتواند در آینده و پس از اصلاح قوانین، فراهم شدن زیرساختهای حقوقی و نهادی و ایجاد بدنه کارشناسی توانمند، ابزاری مؤثر برای کارآمدی و عدالت منطقهای باشد.
اما در شرایط فعلی، برجستهسازی این موضوع بیش از آنکه سیاست اجرایی باشد، میتواند به انتقال مسئولیتها و کاهش پاسخگویی ملی منجر شود و شکافها و توقعات فزایندهای در استانها ایجاد کند.