- معرفی و نقد فیلم سلاح ها 2025 Weapons: تراژدی و وحشت!
- سلجوق یونتم، عدنانِ عشق ممنوع درگذشت
- سولماز حسینی در کنار همسرش بهرنگ توفیقی (عکس)
- دعوای گوگوش و صمدآقا ؛ سرکوفت رامش به گوگوش ؛ حواشی پشت صحنه فیلم «در امتداد شب»
- ژاکلین ویگن درگذشت + علت
- چهره بدون آرایش نیوشا ضیغمی (عکس)
- بتثابه نعیمایی، هنرمند جوان تئاتر درگذشت
- سلفی المیرا دهقانی در کنار همسرش پس از حواشی اخیر! (عکس)
- ماتیا دیشیلیو و پرسپولیس دوباره جدی شد
معرفی و نقد فیلم سلاح ها 2025 Weapons: تراژدی و وحشت!
نواندیش: فیلم سلاحها یا اسلحهها به کارگردانی و نویسندگی زک کرگر (Zach Cregger) و بازیگرانی چون جاش برولین، جولیا گارنر، آلدن ارنرایک محصول سال 2025 اکران شد.
داستان فیلم:
در فیلم سلاح ها در شهر کوچک میبروک، هفده کودک یک شب ناپدید میشوند و تنها یک نفر بازمیگردد. با گسترش غم و سوءظن، رازهای خانوادگی و آیینی آشکار میشوند و رد پای یک شخصیت مرموز پدیدار میگردد....
نمرات فیلم اسحله ها
مگارنو - علی مرادی: فیلم سلاح ها با استقبال فوقالعادهای از سوی منتقدان مواجه شده و تقریبا تمام رسانههای معتبر آن را ستودهاند. بسیاری از نقدها بر کارگردانی مسلط زک کرگر، ترکیب بینقص وحشت و کمدی سیاه، و ساختار روایی هوشمندانه فیلم تأکید دارند. در ادامه ترجمه بخشی از این نقدها را میخوانید.
The Playlist: 100/100
فیلم سلاح ها نشان میدهد که کرگر چقدر بر تمام اجزای فیلمش، از میزانسن و هنر ساخت تا لحن، مود و اتمسفر وهمآلود و اضطرابآور، تسلط کامل دارد. پردهی آخر فیلم کاملاً جنونآمیز است و در موجی نفسگیر از یک ضیافت هیجانانگیز و وحشتناک از انتقامهای رضایتبخش به اوج خود میرسد. سلاح ها شما را هیجانزده، مبهوت، وحشتزده و شگفتزده رها خواهد کرد.
Time Out: 100/100
طرفداران سرسخت ژانر وحشت شاید گله کنند که فیلم در تمام مدت ترسناک نیست، اما کرگر با عمیقتر کردن کاوش خود در زندگی خانوادگی در حومهی شهر، ترسهای پیچیدهی خود را تا تیزی یک خنجر بُرنده میکند. و وحشتها، زمانی که از راه میرسند، واقعاً اثرگذار هستند.
Empire: 100/100
یک دستاورد عظیم و بسیار موفق در ژانر وحشت و گامی مهم رو به جلو نسبت به «بربر»: پرتنش، غمانگیز، خندهدار، ناراحتکننده، به شکل مضحکی سرگرمکننده و در نهایت به طرز عجیبی امیدوارکننده.
The Times: 100/100
از کجا باید این تریلر تعلیقآمیز کاملاً زیبا، فرماندهنده، وحشتناک و استادانه را شروع کرد؟ اولاً، تبلیغات را باور نکنید — این یک فیلم ترسناک نیست. بزرگتر از آن است. یک فیلم اسلشر، دلهرهآور، یا یک فیلم قاتل دیوانه نیست. بهتر از آن است.
Slashfilm: 90/100
با ترکیبی فوقالعاده از حسوحال شوم و سرگرمی ترسناک، سلاح ها یکی از بهترین فیلمهای ترسناک سال است و تأیید دیگری بر این که زک کرگر، نویسنده و کارگردان، یکی از هیجانانگیزترین صداهای حال حاضر این ژانر است.
IGN: 90/100
سلاح ها یک اثر ژانر-ترکیبی تمامعیار و درست است که در آن نویسنده و کارگردان، زک کرگر، ترکیب فیلم «بربر» از تنش غیرقابل تحمل و کمدی سیاه را به سطح جدیدی از تیزی و برندگی رسانده است.
Total Film: 90/100
در مجموع، افسانهی پیچیدهی کرگر نه تنها بهترین فیلم ترسناکِ یک سالِ از پیش چشمگیر برای این ژانر است، بلکه سلاح ها نگاهی مثبت، وحشتناک و دلخراش به یک جامعه در حال تقلاست.
Screen Daily: 90/100
همانند فیلم «بربر» (۲۰۲۲)، سلاح ها نیز برای روایت داستان پیچیدهی خود وقت میگذارد و بارها دیدگاهها و شخصیتهای اصلی را تغییر میدهد تا زمانی که رشتههای بیشمار داستان به شیوهای بینهایت رضایتبخش به هم میرسند.
Los Angeles Times: 90/100
کرگر که یک کمدین سابق است، میداند چگونه مخاطب را در دست بگیرد. ترکیب اطمینان او و سردرگمی شخصیتهایش در لحظه فوقالعاده است؛ گویی به حرفهای کسی گوش میدهید که دیوانه به نظر میرسد اما شاید منطقیترین حرفهای دنیا را میزند.
Roger Ebert: 88/100
در نهایت، کرگر میخواهد شما را به یک سواری هیجانانگیز ببرد، و برای همین باید هم فراز و هم فرود ایجاد کند و یک فیلم ترسناک بسازد که به یک اندازه خندهدار و دلهرهآور است.
IndieWire: 83/100
ساختار غیرخطی داستان نه تنها به سلاح ها اجازه میدهد تا الگوی قدیمی ژانر یعنی «تنش و رهاسازی» را پنهان کند، بلکه به کرگر این امکان را میدهد که آن را آنقدر فشرده کند تا فاصله بین وحشت و کمدی، ترس و آسودگی، و خودکنترلی و تسلیم را کاملاً از بین ببرد.
نقد فیلم سلاح ها
فرامدیا: زک کرگر (Zach Cregger) پس از موفقیت غیرمنتظره و تحسینبرانگیز «بربر» (Barbarian) در سال ۲۰۲۲، با دومین فیلم بلند خود، «سلاحها» (Weapons)، نشان میدهد که علاقهاش به استفاده از ایدههای ژانر وحشت برای کشف لایههای تاریک روان انسان و جامعه، کاملاً جدی و ساختاریافته است. اگر «بربر» فیلمی بود که بیشتر در محدوده یک زیرزمین وحشتناک نفس میکشید، «سلاحها» اگرچه از نظر بصری و روایی به آن شدت درگیر فضای بسته نیست، اما همان میل به خلق هراسی که در زیر لایههای روزمرگی و سکوت دفن شده، اینبار در یک بستر گستردهتر و با ساختاری اپیزودیک بازآفرینی میشود.
روایت در شهر آرام و ظاهراً بیحادثه مِیبروک آغاز میشود؛ اما سایه سنگین واقعهای وحشتناک بر همهجا افتاده است: یک ماه پیش، دقیقاً ساعت ۲:۱۷ بامداد، ۱۷ کودک از ۱۸ دانشآموز کلاس سوم معلمی به نام جاستین گندی (Julia Garner / جولیا گارنر) ناگهان از خواب برخاستند، درهای خانه خود را باز کردند و با دستان باز، همچون فراخوانده شدن به ضیافتی نامرئی، به دل تاریکی دویدند. تنها یک کودک بازماند: الکس (Cary Christopher / کری کریستوفر). هیچکس از آن شب، کودکان را ندیده و خبری از آنها نیامده است.
والدین خشمگین، که پاسخی برای این معما ندارند، جاستین را مقصر میدانند. یکی از آنها، آرچر گراف (Josh Brolin / جاش برولین)، پدری قویهیکل که پسرش یکی از مفقودین است، با تمام توان میخواهد بداند چه اتفاقی افتاده. در عین حال، جاستین که خود با مشکلات شخصی، از جمله اعتیاد و فروپاشی روانی، دستوپنجه نرم میکند، همانقدر وسواس پیدا میکند که بفهمد بر سر دانشآموزانش چه آمده است. او به ویژه به الکس، تنها بازمانده، توجه ویژهای دارد؛ و این پیگیریهای موازی، هسته اصلی ساختار روایی فیلم را شکل میدهد.
«سلاحها» به چندین فصل یا «بخش» تقسیم میشود که هرکدام بر یک شخصیت یا گروه متمرکز است، اما گلولههای یک خشاب را یادآور میشوند که همه به یک هدف کلی ختم میشوند. کاراکترها، مستقیم یا غیرمستقیم، پیرامون هم میچرخند: از پلیس خسته و بهدامافتاده پل (Alden Ehrenreich / آلدن ارنرایک) که همسرش دختر رئیس پلیس است و درگیر پروندهای با یک معتاد متامفتامین (Austin Abrams / آستین ابرامز) میشود، تا مدیر مدرسه (Benedict Wong / بندیکت وونگ) که تلاش میکند الکس را با شرایط عجیبش سازگار کند.
این ساختار اپیزودیک به فیلم اجازه میدهد میان لحظاتی از تنش ناب، غم عمیق و حتی طنزی که به مرور خندهدارتر و جسورانهتر میشود، رفتوآمد کند. کرگر از تجربه شخصی خود ـ بهویژه فقدان ناگهانی دوست و همکارش ترور مور (Trevor Moore) ـ الهام گرفته تا لحظاتی را خلق کند که در آن، شخصیتها در جستجوی چیزی برای پر کردن خلأ عاطفیشان، ناخواسته خود و دیگران را به درون چرخهای از آسیب و انتقام میکشانند.
همانند «بربر»، فیلم «سلاحها» نیز مرز میان وحشت و کمدی را محو میکند؛ قربانی و هیولا، ترس و رهایی، همه بخشی از یک بازی بیپایان هستند. اگر در ابتدا، فیلم نوید کاوشی عمیقتر درباره ریشههای خشونت و خودویرانگری اجتماعی را میدهد ـ مثلاً در صحنهای کابوسوار که یک تفنگ AR-15 عظیم در میان ابرها دیده میشود ـ در ادامه رویکردی طنازانهتر و ابزورد به خود میگیرد.
این تغییر صدا باعث میشود فیلم بهجای ارائه پاسخ یا امید بازسازی، به اغراق تلخ و مضحکی پناه ببرد که جهان بیکنترل امروز را بازتاب میدهد. طنز فیلم در نیمساعت پایانی به اوج میرسد، جایی که جنون بصری و خشونت کارتونی با اضطراب روانی درهم میآمیزد و نتیجهای شکل میگیرد که یادآور ترکیب جسورانه اسکچکمدی و وحشت روانشناسانه به سبک کیوشی کوروساوا (Kiyoshi Kurosawa) است.
برخلاف مقایسههایی که آن را نسخه ژانری «ماگنولیا» (Magnolia) میدانند، «سلاحها» بسیار جمعوجورتر و محدودتر از شاهکار پل توماس اندرسن است. اگر «ماگنولیا» سمفونی بود، اینجا با یک قطعه کانن سروکار داریم که تکرار و تغییرات جزئی آن، هر دور، شخصیتها را به هسته معما نزدیکتر میکند و همزمان، تنهایی عمیقشان را آشکارتر. با این حال، از منظر ریتم و شخصیتپردازی، شباهتهایی به «مشروب – مستی عشق» (Punch-Drunk Love) اندرسن وجود دارد؛ بهویژه در موسیقی مینیمال و ضربی، انرژی متناوب و شخصیتهایی که به دنبال ظرفی برای ریختن تمام بار احساسی خود هستند.
در نهایت، «سلاحها» بیش از آنکه پازلگونه باشد، حکایت لایههایی از زندگی است که روی هم انباشته شدهاند؛ مثل یک خانه که هر طبقهاش پر از افرادی است که نمیتوانند یا نمیخواهند با رنجهایشان تنها بمانند. فیلم در همان دقیقههای آغازین با جملهای از زبان یک کودک خود را تعریف میکند: «آدمهای زیادی به شکلهای زیادی و عجیب میمیرند، اما عجیبتر و غمانگیزتر از مرگشان، زندگیشان است.» این، عصارهای است از تجربه تماشای «سلاحها»؛ فیلمی که در آن وحشت، کمدی و تراژدی دستبهدست هم میدهند تا تصویری از انسانی رهاشده در جهانی بیقاعده بسازند.