- مرگ مشکوک مهران رحیمی قاضی سابق
- احمد خاتمی: از حجاب عقب نشینی نخواهیم کرد
- واکنش علم الهدی به درخواست مقام دولتی برای بازگشت معین و بهروز وثوقی / مردم در بحث حجاب تماشاچی نباشند
- مرگ بحث برانگیز یک پزشک دیگر: علت فوت دکتر سمیرا آل سعیدی چیست!؟
- عکس وایرال شده از تجمع حمایت از طرح عفاف و حجاب در قم
- انتقاد میرسلیم از عدم رعایت شان رئیس جمهور در سفر پاکستان
- توضیح سردار رادان درباره نقش رئیسی در طرح نور و حجاب: رئیس جمهور حساب رای را نکرده؛ ایستاده تا حیا، دین و عفت در جامعه ساری و جاری باشد
- جهانگیری: مگر آقایان قبل از مجلس فعلی نگفتند ما خیزش برای حل مشکلات اقتصادی هستیم؟ پس چه شد!؟
- همسر آیت الله سیدمصطفی خمینی دار فانی را وداع گفت
- حق با آقاي ذوالنور است!
آیا نباید از کسانی که در این زمینه قلم میزنند انتظار داشت که موضوع «پیامدی» را به ناحق با موضوع پروتکل الحاقی ترکیب نکنند. چون این موضوع هیچ ربطی به موضوع مقررات مربوط به بازرسی و دسترسی در پروتکل الحاقی ندارد؟
محمدحسن دریایی *: درباره موضوع (ادعایی) جنبههای نظامی پرونده هستهای ایران یا همان «پیامدی»، هم در ایران و هم در آمریکا، درک قرین به واقعیتی وجود ندارد. تبلیغات آمریکاییها روی این موضوع در سالهای گذشته برای هدف خاصی در یک زمان ایجاد شد و بعد هم به آن دامن زده شد. بهترین گواه در خصوص این موضوع صحبتهای اخیر وزیر خارجه آمریکا، آقای «جان کری» است. ایشان بهصراحت اعتراف کردند که حقایق درباره پرونده ابعاد نظامی فعالیتهای هستهای ایران دچار انحراف شده است. بنابراین اگر اجازه دهید از همینجا شروع و بررسی کنیم که ماهیت واقعی این پرونده چیست؟
ماهیت پرونده موضوعات مربوط به «پیامدی»
پرونده موضوعات مربوط به «پیامدی»، یک پرونده است که عمدتا، استخراجشده از یک کامپیوتر خیالی به نام مطالعات ادعایی است که بعدا به آن خیالات و تصورات واهی، داستانسراییهای سیستمهای جاسوسی هم افزوده شد. درگیرکردن آژانس که دنبال این ماجراها بود و جمعآوری اطلاعات بعدی هم به پیچیدگی موضوع افزود. بحث ««پیامدی»»، ادعای کشورهای غربی در انجام برنامه نظامی هستهای به قصد تولید و توسعه سلاح هستهای است که ریشه تاریخی آن به سالهای قبل از سال ١٣٨٢ شمسی یا ٢٠٠٣ میلادی برمیگردد. سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و کشورهای غربی، همواره در سالهای اخیر ایران را متهم کردهاند که در سالهای قبل از ٢٠٠٣ بخش نظامی ایران تحت هدایت برخی از فرماندهان خاص کشور، درگیر پروژه مخفی گستردهای برای تولید سلاح هستهای بوده است. برای آنکه آن کشورها ادعای نادرست خود را نیز اثبات کنند ملغمهای از اطلاعات مستند به سرویسهای جاسوسی خود را، به آژانس ارائه کردهاند که ایران همه آنها را ساختگی میداند. لازم به توضیح نیست که همان سالها، سالهایی است که دولت جنگطلب آمریکا به دنبال زمینهسازی برای دخالت در کشورهای منطقه بود که حمله به عراق نیز دقیقا با همین بهانه تلاش عراق برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی صورت گرفت. بنابراین جوهره اصلی ماجرا این است که محتویات این پرونده در مقطعی برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی ایران توسط سرویسهای جاسوسی غرب استخراج و به آژانس ارائه شد. هدف از این پرونده این بود که نشان داده شود فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صلحآمیز نیست تا از این طریق اعمال فشار شدیدی علیه جمهوری اسلامی صورت گیرد و با ایجاد اجماع جهانی از طریق امنیتیکردن پرونده هستهای ایران و بزرگنمایی درباره خطر آن، نسخه مورد نظر را برای ایران پیاده کنند.
آمریکا و متحدان نظامی آنها در ناتو در قالب یک همکاری سازماندهیشده توسط سرویسهای اطلاعاتی سیا و موساد و با سوءاستفاده کامل از سازمان منافقین، بهاینترتیب پروژهای را برای متهمكردن ایران به دستیابی به سلاح هستهای آغاز کردند و در این قالب هزاران صفحه سند کتبی و عکس و تصویر، ساختهوپرداخته و به مرور زمان آنها را به آژانس ارسال کردند. موضوع پرونده ابعاد نظامی با سه محور عمده معروف به «پروژه نمک سبز» مربوط به تبدیل دیاکسیداورانیوم (UO٢) و به هگزافلورایداورانیوم (UF٤)، «آزمون مربوط به چاشنی انفجاری» و «طراحی چیزی شبیه کلاهک هستهای برای موشک شهاب ٣» است. اما بعدا در پرونده آژانس، محورهای دیگری به آن افزوده شد که در قالب چهار محور ١- درگیرشدن افراد نظامی برای خرید کالاهایی با کاربرد دوگانه ٢- تلاشها برای اقدامات اعلامنشده در زمینه تولید مواد هستهای ٣- دستیابی به اسناد مربوط به تولید سلاح هستهای از یک شبکه غیرقانونی
٤- کار روی طراحی یک سلاح هستهای بومی ازجمله آزمایش اجزای آن است. در پرونده منتشرشده از سوی آژانس اعلام شده است که طی پروژه AMAD بخشهایی از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی درگیر برنامههای مخفی پرونده هستهای ایران بودند؛ پس نهایتا برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران دارای ابعاد نظامی است. اما خود آمریکاییها و آژانس هم اذعان دارند که این برنامهها طی یک دستورالعمل اجرایی از مقامات بالا در سال ٢٠٠٣ متوقف شده است.
با وجود اینکه ایران همواره این ادعاها را رد کرده و گفته است این موارد غیرواقعی است با هدف طراحی یک مدالیته برای حلوفصل سریع پرونده هستهای، بهعنوان نشاندادن حسن نیت خود برای کذببودن این موضوعات، در ماه آگوست سال ٢٠٠٧، ایران موافقت کرد که در قالب یک مدالیته رسیدگی به سؤالات در مورد فعالیتهای «پیامدی» را بررسی کند و با آژانس، ملاقاتهایی دراین زمینه انجام داد. اما بحث درنهایت در سپتامبر ٢٠٠٨ متوقف شد. آژانس به اظهارات مفصل، و فنی و دقیق ایران مبنیبر اینکه آزمایشهای ایران روی چاشنیهای انفجاری EBWs برای اهداف نظامی متعارف بوده است هیچ توجهی نکرد و روی ادعاهای بیاساس خود تأکید کرد بههمیندلیل موضوع گفتوگوها با شکست روبهرو شد. جالب اینجاست این برنامههایی که غربیها معتقدند ایران آنها را پنهانی با هدف نظامی انجام داده است همگی تحت عنوان مقالاتی در کنفرانسهای بینالمللی داخلی و خارجی یا بهعنوان یک تز دانشگاهی ارائه شدهاند. برای مثال در سال ٢٠٠٨ ایران مقالهای از داریوش رضایینژاد و مجتبی داداشنژاد ارائه کرد که نشاندهنده کارهای علمی درباره چاشنیهای انفجاری بوده که در یک کنفرانس مهندسی الکترونیک ارائه شده است و هدف آن مصارف متعارف بوده است. اما متأسفانه سه سال بعد از ارائه این مقاله به آژانس، داریوش رضایینژاد در سال ٢٠١١ در منزلش به شهادت رسید.
آژانس و پرونده «پیامدی»
بههرحال در سال ٢٠٠٢ پرونده هستهای ایران و ابعاد آمادهسازی برای شروع غنیسازی صلحآمیز ایران روشن شد. بعد از بازشدن پرونده هستهای ایران نئومحافظهکاران آمریکا بهترین فرصت را پیدا کردند تا از این طریق نقشههای قبلی خود را برای جمهوری اسلامی ایران عملی کنند، اما نتیجه بازرسیهای اولیه آژانس از ایران و جمعبندی آژانس بینالمللی مبنی بر اینکه «تاکنون هیچ دلیلی مبنی بر انحراف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران بهسمت اهداف نظامی مشاهده نکرده است»، بهشدت آمریکا را عصبانی کرد. چون اگر موضوع به همین روال پیش میرفت قصورهای پادمانی ایران هم مانند قصورهای کره جنوبی ظرف یک یا دو جلسه آژانس اصلاح میشد و پرونده ایران به حالت فنی و حقوقی خود ادامه میداد و نقشهها عملی نمیشد. اعمال فشار بر مدیرکل وقت آژانس بهحدی بود که او مجبور شد گزارش شفاهی خود در سال ٢٠٠٣ را تا حدودی تعدیل کند و بگوید «به هیچ دلیل مستندی مبنیبر انحراف برنامههای هستهای ایران به مقاصد نظامی دست نیافته است» و به همین ترتیب سالها فشار آمریکا به آژانس و البرداعی ادامه یافت.
«البرداعی» هرگز تن به اعمال فشار آمریکا برای انتشار اسناد ساختهشده نداد و سندیت آنها را بهشدت زیر سؤال میبرد، اما تحت فشار شدید آمریکاییها اعلام کرد محتوای موضوعات را با ایران طرح میکند تا ببیند ایران میتواند پاسخی در این زمینه بدهد یا خیر؟ این موضوعات با ایران مطرح شد و بیشتر این اسناد از طریق ایران ساختگی و جعلی اعلام شد. اما رویکارآمدن آمانو که با حمایت بیچونوچرای آمریکا به مدیرکلی آژانس رسیده بود، سبب شد موضوع «پیامدی» در گزارشهای آژانس درج و منتشر شود. برای آگاهی بیشتر در اینباره به اسناد ویکیلیکس رجوع شود که نشان دهنده قول و قرارهای آمریکا و آمانو است. به اینترتیب با تکمیلکردن این پروژه، در سال ٢٠١١ یعنی همزمان با اوجگرفتن خصومت علیه کشورمان با وضع شدیدترین تحریمهای یکجانبه و چندجانبه و فشارهای سیاسی کشورهای غربی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ارائه یک دادخواست سیاسی علیه ایران پرداخت که در زیر ١٢ اتهامهاي این کشورها علیه ایران منظم و طبقهبندی شده است. این کیفرخواست سیاسی که اتهامهای گستردهای را علیه ایران مطرح میکرد، در پی اثبات این ادعا بود که تلاش ایران براي دستیابی به سلاح هستهای را اولا مستند كند و با انتشار آن به گزارش مدیرکل آژانس رسمیت بدهد.
راه حل موضوع «پیامدی» چیست؟
سؤال مهم این است که آیا موضوع ابعاد نظامی پرونده هستهای ایران موضوعی است که در قالب آژانس قابل حل باشد؟ در پاسخ باید گفت این موضوع به هیچوجه راهحلي فنی یا حقوقی در قالب آژانس ندارد و تجربیات قبلی کشورمان در تعامل با آژانس در قالب مدالیته گواه این موضوع است. چون این موضوع اساسا هیچ ارتباطی با پادمان یا پروتکل الحاقی ندارد. شش موضوع بررسی شد و بعد از رفتوآمدهای زیاد، درپایان از پاسخهای ارائهشده تنها درباره یک موضوع فرعی مجددا ١٢ سؤال دیگر از سوی آژانس ارائه شد.
به نظر میرسد برای حل این موضوع دو مسیر قابل تصور است: اول اینکه میتوان این موضوع را از میز مذاکرات برداشت که در آن صورت به یک پاشنه آشیل برای تعاملات بعدی در اجرا یا رسیدن به توافق جامع تبدیل میشود و دوم اینکه باید آن را در قالب فصل نوینی از تعاملات سیاسی در قالب مذاکرات به روش سیاسی حلوفصل کرد. به نظر میرسد راهحل دوم ارزش آزمایش دارد، اما برای این کار باید ملزوماتی فراهم شود.
برخی اظهارنظرهای اخیر مقامات آمریکا، ازجمله جان کری نشاندهنده آن است که عزم سیاسی برای این موضوع در حال شکلگیری است، اما برای تبدیل این عزم سیاسی به عمل، آمریکا باید با قاطعیت وارد میدان شده و خود را از حصار اتهامهاي واهی علیه گذشته هستهای ایران رها کند. اگر آمریکا در ایجاد یک فصل نوین در رابطه با ایران صادق است، نباید بیش از این اجازه دهد سیاست خارجی آمریکا اسیر گذشته باقی بماند.
حلوفصل پرونده اتهامی علیه ایران، بزرگترین آزمون آمریکا در این زمینه است. ماهیت مخرب این پرونده در مذاکرات به حدی برای همه روشن است که دشمنان توافق با ایران در آمریکا و لابیهای فشار در این کشور بهراحتی از آن سوءاستفاده میکنند تا مذاکرات را دچار مشکل کنند. آنها بهصورت هدفمند در حال تبدیل این موضوع به یک موضوع حیثیتی برای آمریکا هستند...
... بهنحویکه حتی یک اظهارنظر مثبت کری را برنمیتابند و آن را عقبنشینی آمریکا جلوه میدهند؛ چون میدانند تغییر رهیافت آمریکا در این زمینه نشاندهنده صداقت آمریکا در مذاکرات با ایران و شروع فصل نوینی در تعامل با ایران است
هیچ تردیدی در اینکه حلوفصل اتهامهای ساختگی علیه ایران فقط در یک تفاهم سیاسی ممکن است، وجود ندارد، وگرنه بحث و بررسی فنی و حقوقی این موضوع در آژانس هر چقدر هم طول بکشد نمیتواند به رفع این اتهامها کمکی کند. برخی طرفهای مذاکرات هستهای ایران نیز با درک همین اصل، در جریان مذاکرات پیشنهاد کردند ایران و ١+٥ راهحلی برای این موضوع بیابند، چون آنها هم انگیزه داشتند که همزمان با حصول تفاهم جامع هستهای با ایران، موضوع اتهام تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای را نیز حلوفصل کنند. بر این اساس پیشنهاد کردند ایران با انجام برخی اقدامات مشخص، امکان حلوفصل نهایی موضوع و بستن پرونده را فراهم کند. منظور آنها این بود که ایران به انجام برخی اقدامات مشخص که ایران و اعضای ١+٥ با توافق مشترک در مذاکرات آنها را مشخص میکردند، مبادرت کند و بعد بدون آنکه پیگیری دیگری از سوی آنها صورت بگیرد، پرونده این موضوع برای همیشه در آژانس بسته شود. ایران اعلام کرد با آنکه ایران مبنای موضوع این پرونده را ساختگی میداند، ولی برای کمک به حل موضوعی که چندین سال است بین ایران و آژانس محل مناقشه است، از نظر روش کار این هدف را قابل حصول میداند، اما توافق درخصوص آن به این امر بستگی دارد که اقداماتی که از ایران انتظار میرود چه اقداماتی باشد. آنها قول دادند این موضوع را با توجه به حساسیت ویژه آن در سطح کشورهای ١+٥ مطرح و هماهنگ کنند و در موقع مقتضی نظر نهایی خود را به ایران اطلاع دهند. در دوره ماقبل صدور بیانیه مطبوعاتی در لوزان، کشورهای ١+٥ طرحی را به ایران ارائه کردند که شامل بازرسی از چند نقطه محدود ازجمله دو تأسیسات نظامی و انجام مصاحبه با تعدادی از مقامات نظامی و متخصصان هستهای بود که اسامی آنها به انواع مختلف بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در گزارش آژانس مطرح شده بود. آنها مطرح کردند که در صورت اعطای دسترسی به این محلها و امکان فراهمکردن مصاحبه آژانس با این افراد از نظر آنها پیگیری بحث اتهامهای گذشته علیه ایران پایان مییابد. بنابر گفته اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای، به محض طرح این پیشنهاد، ایران با شدیدترین وجه ممکن این پیشنهاد را توهینآمیز دانسته و آن را رد و اعلام کرد که حتی حاضر به دریافت رسمی آن نیز نیست. درعینحال کشورهای ١+٥ از نمایندگان ایران درخواست کردند که باوجود مخالفت صریح خود، نظر ١+٥ را به مقامات ایران ارائه کنند. تیم مذاکرهکننده هستهای اعلام میدارد که با درک کامل از موضع مخالفت نظام و رهبری، همین موضع را حدود سهماه پیش از اعلام علنی آن توسط مقام معظم رهبری، بهمحض دریافت پیشنهاد به طرف مقابل اعلام کرده بود و این موضوع را یکی دیگر از برگهای افتخارآمیز خود میداند که طرف مقابل مذاکرات، نیز برای چندمینبار برایش ثابت شده است که موضعی که اعضای تیم مذاکرات به طرف مقابل اعلام میکنند، برگرفته از برداشتهای شخصی آنها نیست بلکه منبعث از درک عمیق آنان نسبت به مواضع اصولی نظام و رهبری معظم آن است.
اما سؤال دیگر در مورد نحوه موضعگیری ایران در خصوص این موضوع است. اگر آمریکا و دول غربی با عزم کامل وارد میدان شدند و خواستند موضوع طی یک فرایند سیاسی مرضیالطرفین جمع شود، ایران نباید از آن استقبال کند؟ به نظر میرسد که موضعگیری تیم مذاکرات تاکنون در همین راستا بوده و تلاش شده که با حفظ شأن، احترام و کرامت ایران در این خصوص، به یک راهحل سیاسی مبتنیبر منافع ملی دست یابد. بنابراین بهتر نیست دست تیم را در این خصوص باز گذاشت تا در صورت نیاز تصمیمی مبتنی بر منافع ملی کشور را در قالب یک راهحل سیاسی اتخاذ کند؟
آیا نباید از کسانی که در این زمینه قلم میزنند انتظار داشت که موضوع «پیامدی» را به ناحق با موضوع پروتکل الحاقی ترکیب نکنند. چون این موضوع هیچ ربطی به موضوع مقررات مربوط به بازرسی و دسترسی در پروتکل الحاقی ندارد؟ آیا از همگان نباید انتظار داشت که با درک شرایط خطیر کشور و در سال همدلی بین دولت و ملت، دست به دست هم دهند و ضمن دفاع از اصول و حقوق اساسی کشور، به مسئولان کشور یاری برسانند تا در این برهه حساس، مذاکرات هستهای را تحت هدایت مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی بهویژه مقام معظم رهبری که با دقت و هوشیاری بر جریان مذاکرات اشراف دارند، بهطور مؤثری پیش برد تا انشاءالله اگر توافقی به دست آید، توافق ضامن حفظ حقوق اساسی ملت بزرگ ایران باشد.
شرق
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
خوب بود تشکر
نظر شما