- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
به اين ٧ دليل "اجماع در جمنا" شکل نخواهد گرفت
کسی تا به امروز برنامهای از اصولگرایان برای اداره کشور ندیده است. اصولگرایان نگفتهاند برنامهشان برای محقق ساختن ظرفیتهای برجام، تعدیل بحران محیط زیست، حل مشکلات صندوقهای بازنشستگی، حل بحران معوقات بانکی یا خروج از رکود چیست. عباراتی نظیر «اگر انقلاب اسلامی وارد اقتصاد شود» که محسن رضایی در پیام خود به گردهمایی جمنا گفته، کلیتر از آن است که اصلاً برنامه به حساب بیاید. اصولگرایان دیگر نیز چند دو جین از این گونه عبارات دارند.
نوانديش - محمد فاضلی: اصولگرایان بعد از تجربه سال 1392 این بار در قالب «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» (جمنا) قصد دارند به اجماع برسند و منسجم در برابر حسن روحانی ظاهر شوند. دنیای سیاست قابل پیشبینیهای دقیق نیست، من اما فکر میکنم به دلایل زیر اجماعی در جمنا پدید نمیآید و اصولگرایان در نهایت کاندیداهای متعدد خواهند داشت. دلایلم به شرح زیر است:
اول، سازماندهی سیاسی خلقالساعهای نظیر جمنا – که در تاریخ سیاسی ایران نسخههای مختلفی از آن وجود داشته است – بنیان حزبی و ریشههای قاعدهمند عمل سیاسی ندارند. سازمانهایی نظیر جمنا بیش از آنکه نشاندهنده سامان سیاسی باشند، نشاندهنده ناتوانی در سازماندهی سیاسی در قالب حزب هستند. مقاومت در برابر پذیرش تحزب، خود را در قالب چیزهایی شبیه جمنا بروز میدهد. جمنا تلاش گروهی برای گرد آوردن چند نامزد در کنار یکدیگر است که احتمالاً یکدیگر را قبول ندارند و در فقدان قاعده بازی حزبی، هیچگاه توافقی بین آنها شکل نمیگیرد. حزب قاعده بازی تعریف میکند و آنرا با انباشت تاریخی محکم میسازد – نظیر قاعده کاندیداتوری دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در آمریکا – و در فقدان قاعده حزبی، باید ریشسفیدی حاکم شود یا تلاشهایی نظیر جمنا.
دوم، همه نامزدهایی نهایی جمنا برای قبول نداشتن یکدیگر دلایلی دارند.
1. محمدباقر قالیباف خود را سردار دفاع مقدس و دارای 12 سال سابقه مدیریت شهرداری میداند و چه دلیلی دارد که به نیرویی نظیر مهرداد بذرپاش جوان رضایت دهد یا عناصری نظیر علی نیکزاد و حاجبابایی و رستم قاسمی متعلق به کابینه محمود احمدینژاد را بپذیرد که همه در ناکارآمدیها منتسب به دولت وی سهیم هستند.
2. بقیه نامزدهای جمنا چرا باید به قالیبافی رضایت بدهند که دو بار در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده و در پروندهاش املاک نجومی و نارضایتی از مدیریت شهری تهران وجود دارد؟
3. سید ابراهیم رئیسی چرا باید اجازه دهد نامش در کنار وزرای کابینه محمود احمدینژاد (رستم قاسمی، علی نیکزاد، حمیدرضا حاجیبابایی) گذاشته شود؟ و چرا باید نامزد دو بار شکستخوردهای نظیر محمدباقر قالیباف با پرونده املاک جنوبی را همشأن خود قرار دهد؟ و همه این افراد با سوابق اجرایی مختلف چرا باید به ابراهیم رئیسی با فقدان یک روز سابقه اجرایی در مدیریت کشور، رضایت دهند؟
4. مهرداد بذرپاش نیز میتواند مدعی شود کابینه حسن روحانی پیر و خسته است و باید نیروهای جوان در دولت دوازدهم جا داشته باشند و او همان نیروی جوانی است که کشور نیاز دارد.
سوم، هر کدام از این نامزدها، اطرافیانی دارند که میدانند اگر نامزدشان از نردبان قدرت بالا برود، آنها نیز به پست و مقامی میرسند. این افراد میدانند که قدرت به گونهای است که وقتی نامزد دیگری از جمنا به قدرت برسد، جایی برای آنها نخواهد بود زیرا هر کاندیدایی حواریون خاص خود را دارد. اصولگرایان سابقه احمدینژاد را به یاد دارند که چون به قدرت رسید بسیاری از اصلیترین چهرههای اصولگرا هیچگاه به دولت او راه نیافتند. این اطرافیان نهایت سعی خود را به خرج خواهند داد تا نامزد خود را در صحنه نگه دارند.
چهارم، گروهی از اصولگرایان که وابسته جریان ایدئولوژیکتر این جناح هستند (نظیر سعید جلیلی)، برخی از نامزدهای جمنا را به معنای واقعی وابستگان جریان محمود احمدینژاد میدانند و علاوه بر آنکه در صلاحیتهای مدیریتی آنها تردید دارند، این افراد را فاقد صلاحیت ایدئولوژیک و حتی سلامت اقتصادی و مدیریتی برای سکانداری کشور میدانند. افرادی نظیر مصطفی میرسلیم و حزب مؤتلفه نیز به همین استناد و سابقه حزبی خود، چنین ایدهای خواهند داشت. اینها به صورت جدی در هر تصمیمی برای اجماع و انسجام، شکاف ایجاد میکنند.
پنجم، نامزدهای اصولگرا احتمالاً در برابر دو ایده باید تصمیم بگیرند. ایده اول آن است که دشواریهای اقتصادی موقعیت سختی برای پیروزی حسن روحانی ایجاد کرده و بنابراین هر کاندیدایی که در نهایت رقیب او شود بخت زیادی برای پیروزی دارد و بنابراین هر کاندیدا آنقدر انگیزه قدرتمندی خواهد داشت که کنار رفتنش به نفع دیگران را سخت خواهد کرد. ایده دوم آن است که حسن روحانی به احتمال زیاد پیروز رقابت انتخاباتی است و برد هر کاندیدا فقط در این است که کاندیدای نهایی اصولگرایان باشد و بتواند با چند میلیون رأی که به دست میآورد، قدرت تأثیرگذاری بر این جبهه سیاسی در آینده کسب کند یا برای انتخابات بعدی سرمایهای بیندوزد. این ایده نیز مقاومت در برابر کنار رفتن از صحنه ایجاد میکند.
ششم، ایدهای که گروهی از اصولگرایان را در قالب جمنا کنار هم قرار داده، شکست دادن حسن روحانی و در اصل ایدهای سلبی است. آنها برنامهای برای اداره کشور ندارند. کسی تا به امروز برنامهای از اصولگرایان برای اداره کشور ندیده است. اصولگرایان نگفتهاند برنامهشان برای محقق ساختن ظرفیتهای برجام، تعدیل بحران محیط زیست، حل مشکلات صندوقهای بازنشستگی، حل بحران معوقات بانکی یا خروج از رکود چیست. عباراتی نظیر «اگر انقلاب اسلامی وارد اقتصاد شود» که محسن رضایی در پیام خود به گردهمایی جمنا گفته، کلیتر از آن است که اصلاً برنامه به حساب بیاید. اصولگرایان دیگر نیز چند دو جین از این گونه عبارات دارند. فقدان برنامه، مشکل بزرگی برای انتخاب نامزد مورد اجماع ایجاد میکند: هیچ معیاری وجود نخواهد داشت که بر اساس آن بتوان برتری نامزدها بر یکدیگر و انتخاب یکی از میان آنها را توجیه کرد.
هفتم، نظرسنجیها هم معیار ناکارآمدی برای گزینش کاندیدای نهایی اصولگرایان خواهد بود. تعدد چندین کاندیدا که هر کدام بنا بر تجربه دو دهه نظرسنجی در ایران، بین 3 تا 7 درصد رأی در نظرسنجیها خواهند داشت، و تا هفته آخر نزدیک به انتخابات تحولی در این اعداد رخ نمیدهد – مگر در شرایط استثنایی که هیچگاه رخ نداده است – به ایشان اجازه نمیدهد تا یک نامزد را از میان خود انتخاب کنند.
جمیع این شرایط سبب میشود هر نامزدی احساس کند دیگران نه برتری شخصی بر او دارند، نه برنامه برتری دارند (انتخابات در ایران هم که اصلاً برنامهمحور نیست)، و نه معیار نظرسنجی کارآمد است. بنابراین برنده آن کسی است که برتری خاصی ندارد بلکه فقط کاندید نهایی اصولگرایان است و در شرایط فعلی بخت زیادی برای پیروزی در برابر حسن روحانی دارد.
این سازوکارهای احتمالاً باعث میشوند اجماعی در جمنا شکل نگیرد و این سازماندهی سیاسی نیز دست آخر کارکرد اجماعساز و منسجمکننده احزاب را نداشته باشد. ما باید منتظر کاندیداهای متعدد اصولگرایان در انتخابات باشیم.
*منبع: كانال نويسنده
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.