- برد تاریخی تیم فوتبال بانوان پرسپولیس
- کارنامه استقلال، پرسپولیس و سپاهان در جام حذفی فوتبال ایران (جدول)
- توافق اولیه اورونوف با پرسپولیس برای تمدید با این شرط!
- افشاگری پیروانی درباره پشت پرده هوادار متمول و حواشی پرسپولیس و حمایت از منتقدان تیم ملی!
- واکنش یاسین سلمانی به نیمکت نشینی در پرسپولیس
- کارشناس داوری پرسپولیس - مس سونگون؛ یک پنالتی سوخت و گل اول بازی مردود بود؟!
- خلاصه بازی پرسپولیس 3 - مس سونگون 0 (فیلم) - 1 آذر
- احتمال حذف استقلال و پرسپولیس از آسیا!
- خیابانی همزمان از خجالت بیرانوند و بازیکنان تیم ملی درآمد!
افزايش انتقادات به مديران استقلال بدليل برخورد زننده با شفر: لعنت، چه كسى آلزايمر داشت؟
آی اسپورت: صحنههای تلخی بود؛ غمانگیز و آزاردهنده. تماشای ویدیوی راه داده نشدن وینفرد شفر به محل تمرین استقلال، برای هیچ روح آزادهای آسان نبود. حتی اگر بپذیریم مربی آلمانی سر تمرین رفت تا اخراجش از استقلال را مستندسازی کند، باز بینهایت زشت بود که او را اینطور له کردند، خرد کردند.
حتی مدیرعامل هم جلو نیامد و از همان برج و باروی عاریهای به نگهبان دم در دستور دادند پیرمرد را با گیسوان سفیدش سنگ روی یخ کند. فقط سه روز پیش، یعنی دفعه قبلی که شفر از این در رد میشد، لابد صغیر و کبیر از هم سبقت میگرفتند که به او سلام کنند و شاید عکس سلفی بیندازند و پزش را بدهند، اما این بار قصه خیلی فرق میکرد.
فغان از بیرحمی فوتبال، امان، امان. در این دنیای لاکردار فاصله بین سعادت و شقاوت، راه بین عرش و فرش فقط یک تار مو است؛ به اندازه توپ برزای که از بین پاهای حسینی رد شد و از خط گذشت و توپ قائدی که از فراهانی عبور کرد و به خط نرسید. شاید اگر تنها سرنوشت همین دو توپ عوض میشد، این بار دست و پای شفر را هم جلوی محل تمرین میبوسیدند.
فوتبال اما مثل خود زندگی «رو» ندارد، رحم ندارد. این وسط فقط کاش یادتان میماند پیرمردی که امروز تحقیرش کردید، همانی است که دو هفته پیش بعد از بردن سپاهان روی دست بلندش کردید، همانی است که چند هزار نفری در پیج دخترش التماس میکردید قدمرنجه کند و یک بار به ایران تشریف بیاورد، همانی است که وقتی یک خبرنگار در مورد «شایعه آلزایمر» او سوال کرد، زمین و زمان را به هم دوختید و در سوگ بیحرمتی به ساحتش جامه دریدید، غافل از اینکه مبتلایان واقعی به مرض آلزایمر، خود شما هستید.
فوتبال همین است؛ توپها یک روز گل میشوند و روز دیگر نه. دنیای آدمها اما چه لجنزار متعفنی میشود اگر قرار باشد «معرفت» را چال کنیم و بویی از انسانیت نبریم. آنهایی که امروز از پشت پردههای اتاقشان یواشکی ضایع شدن مردی به سن پدرشان را تماشا کردند، شک نداشته باشند که دیر یا زود نوبت خودشان هم خواهد رسید. این دنیا دار مکافات است و مخصوصا محکمه فوتبال زودتر از آنی که فکرش را کنی پروندهات را زیر بغلت میزند.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
آفرین . بسیار عالی گفتی. ای کاش گوش شنوایی باشد. برای حال که گذشت ،برای آینده.
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.