- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
- توصیه رهبر انقلاب به خواندن «دعای چهاردهم صحیفه سجادیه» و «دعای توسل» برای پیروزی جبهه مقاومت + متن
- استفاده چین و روسیه از کارت ایران برای امتیازگیری از ترامپ
بیتوجهی مقامات ایران به خطر طالبان
زمانی که هواپیمای غولپیکر نظامی آمریکا از فرودگاه کابل بلند شد و بسیاری از افغانها به بالهای آن تکیه کردند تا از زیر یوغ حکومت آتی طالبان فرار کنند، اوج وحشت از حاکم شدن طالبان در افغانستان و در میان ملتهای دیگر بهخوبی روشن شد.
خروج از افغانستان تنها راهبرد کابینه و فرد جو بایدن نبود؛ بلکه مذاکرات خروج آمریکا از افغانستان در یکسال پایانی دولت دونالد ترامپ آغاز شد و زلمای خلیلزاد، دیپلمات برجسته افغانتبار آمریکا، بهخوبی با مذاکرات در قطر فضا را برای چنین رخداد تلخی آماده ساخت.
اگرچه خروج زشت و ناشیانه دولت بایدن از افغانستان فضای مساعدی برای حمله به سیاست خارجی جو بایدن فراهم ساخت؛ اما مقامات ایران تنها به رصد رویدادهای فوق اکتفا کردند و حتی پالسهای مثبت کمک مخالفان طالبان را بدون درس آموختن از برخوردهای گذشته طالبان با خبرنگار و دیپلماتهای ایرانی به فراموشی سپردند.
درحالیکه در تنها مورد حمایت علنی افکار عمومی داخل، از ورود نیروهای ایران در حمایت از مخالفان طالبان در «پنجشیر» توجهی نشد؛ بلکه برخی نمایندگان مجلس، طالبان جدید را متفاوت از طالبان دهه هفتاد خورشیدی دانستند و درخواست حمایت از نیروهای پنجشیر به رهبری فرزند دلیر شهید احمدشاه مسعود (یعنی احمد مسعود) را نادیده گرفتند.
ضعف در درک ژئوپلیتیک، بسیاری از مقامات در تهران را به سمت این ایده سوق داد که یک حاکمیت یکدست در افغانستان مرزهای ایران را امنتر و در بلندمدت اختلافات ایران و افغانستان در مورد حقآبه هیرمند را حل خواهد کرد.
این درک ضعیف از منافع ملی، اولویت کاهش کشتار هزارهها (شیعیان) افغانستان را برگ مثبتی از حضور دوباره طالبان در قدرت مورد توجه قرار داد، این درحالی است که تضادهای ژئوپلیتیک لزوما با تغییرات در ساخت قدرتها متحول نمیشود و حاکمان جدید هم باید برای بقا به ژئوپلیتیک کشورشان توجه کنند.
هماکنون کمی نزدیک به دو سال است که طالبان در افغانستان حاکم شده؛ اما همین طالبان درخواستهای مقامات ایران برای رعایت حقآبه هیرمند را به سخره میگیرند و از ادبیاتی زشت و غیردیپلماتیک در برابر مقامات ایران استفاده میکند.
وقتی حاکمان ایران نزدیکترین نیرو از لحاظ فرهنگی، سیاسی و تاریخی را به کشور خویش نشناسند، چنین رفتارهایی از سوی طالبان نسبت به ایران تعجببرانگیز نیست.
سیاست سکوت توأم با رضایت نسبی مقامات ایران در برابر حاکم شدن طالبان بار دیگر نشان داد که اولویتبخشی ایدئولوژی بر منافع ملی چقدر میتواند برای کشور خطرناک باشد و این درحالیست که این نگاه ایدئولوژیک به جریانی در افغانستان شد که کاملا از نظر ایدئولوژیک با ایدئولوژی شیعیگری ایران در تضاد است.