- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
تاریخ شناسی معاصر، کارکرد مورخانه یا تاریخ شناسانه
نواندیش- سید ابوالفضل رضوی- دانشیار تاریخ دانشگاه خوارزمی: در خصوص دغدغه برخی دوستان مبنی بر فقدان مورخ در شرایط کنونی و ایفای نقش تاریخ شناسانه (از سوی پژوهشگران تاریخ) به جای نقش مورخانه؛ نه به مثابه تعریض یا تعرض، بلکه با هدف همواری بیشتر فضای مفاهمه، مطلب ذیل را تقدیم می دارم. امید که با نقد و نظر دوستان مفید واقع شود.در حوزه تاریخ شناسی، درباره وضع مفاهیم و جایگاه کارکردی آنها در بستر معرفت شناسی، تلاش های کمتری صورت گرفته و البته مشکلاتی نیز وجود دارد. از جمله مفاهیم محل تأمل، مفاهیم «مورخ» و «تاریخشناس» و همین طور تفهیم نسبت میان این دو است. از منظر این نوشتار، مورخ (historian)، اندیشمندی است که در فضای گفتمانی گذشته می زیسته و حسب ملاحظات و مسائل مبتلابه عصر خویش، تجارب زیسته زمانه خویش را برداشت و مکتوب کرده است. این مورخان، اغلب در بسیاری از علوم و فنون عصر خویش تبحر لازم داشتند و به ویژه توانایی ادبی و بلاغی آنها در انضمام ایشان به تاریخ و ارائه برداشت مورخانه سهم بسزا داشت. بعلاوه، با بهره گیری از توانایی های خویش، امکان ورود به عرصه های دیوانی و اجرایی قدرت را به چنگ می آوردند و خود نیز در رقم خوردن تاریخ اثرگذار بودند. «تاریخ شناس»(history-researcher)، پژوهشگر امروزین تاریخ است که در فضای گفتمانی اکنون زندگی می کند و حسب میزان آگاهی بر گذشته و البته تحت تاثیر ملاحظات فعلی، به تجربۀزیسته گذشته(برداشت های مورخان و البته غیرمورخان) میپردازد. از این حیث، به لحاظ کارآمدی، برداشت های تاریخ شناسان دربارۀ گذشته(مادامی که بازه زمانی گذشته مورد مطالعه ایشان است) تلاش برای ارائه برداشت مطلوب تر در قیاس با برداشت مطلوب(برداشت مورخان) است. بی تردید مطلوب تری مذکور، از حیث تفاوت فضاهای گفتمانی حال و گذشته و مقتضیاتی است که فضای گفتمانی معاصر بر تاریخ شناس وضع کرده است. از این جهت، تاریخ شناس، مادامی هم که به گذشته میپردازد و به طور مشخص موضوع و مساله ای را در تاریخ اکنون به مطالعه نگرفته است، از این باب که با ذهنیت معاصر و تاثیرپذیری از فضای گفتمانی اکنون به گذشته پرداخته، کارکرد مورخانه و یا حداقل، کارکرد مورخانه- تاریخ شناسانه یافته است. در همین جا بر این نکته نیز تأکید می شود که کارکرد مورخ در هر عصری، به هیچ وجه محدود به پرداختن به رخدادگویی مسائل عصر خویش نیست و هم چنان که شیوه معمول بسیاری از مورخان بوده است به مسائل اعصار پیشین نیز پرداخته اند. بنابراین، در عین مورخ بودن، کارکرد تاریخ شناسانه نیز ایفا کرده اند. کمااینکه تاریخ شناس(پژوهشگر و متخصص امروزین تاریخ) نیز ضمن اهتمام به مطالعه گذشته، به مسائل زمان حال توجه دارد و باید هم توجه داشته باشد. با این وصف، مسأله مهم پرداختن به تاریخ اکنون و ارائه فهم مورخانه درباره تجارب زیسته است. روزگاری که امثال گردیزی، بیهقی، راوندی، جوینی، رشیدالدین و... در حکم مورخان، در پرتو اِشراف نسبی بر علوم و فنون بسیار، به تاریخ و تاریخ نگاری پرداخته اند، دیگرانی هم بوده اند که نه به عنوان مورخ (و متخصص) بلکه به عنوان ادیب، شاعر، فیلسوف، فقیه، متکلم و... مطالبی را درباره رخدادهای تاریخی نوشته و چه بسا رخدادگویی کرده اند. از این حیث، پرداختن پژوهشگران رشته های دانشگاهی و دیگر فعالان عصر معاصر به تاریخ اکنون، و پدید آمدن این نگرانی که کنشگران مذکور نقش مورخان را ایفا می کنند و تاریخشناسان نیز در عِداد ایشان کنش می کنند (و در ادامه آن طرح این ابهام که دیگر مورخ نخواهیم داشت) تا حد زیادی بی جهت نشان می دهد. چراکه این رویه، هرچند گستره و شدت امروزین را نداشته اما شیوه ای معمول بوده است. البته از این زاویه نیز می توان به گستره و عمق مذکور نگریست و آن این که اقبال دیگر پژوهشگران و فعالان رسانه ای به تاریخ اکنون، موجبات قرائت های متکثر و متفاوتی را درباره تاربخ پدید میآورد و این خود نقطه قوتی در تاریخ شناسی قلمداد می شود.صرف نظر از این موهبت و همین طور ایفای کارکرد تاریخ شناسانه از سوی متخصصان این رشته، از حیث کارکرد مورخانه، نکته قابل توجه این است که در پرتو مقتضیات کنونی، سبک پرداختن به تاریخ اکنون نیز تغییر کرده است. تغییرات مذکور، تاریخ شناسی را نظاممند کرده و چگونگی پرداختن به تاریخ را وسعت بخشیده است. از این رو، این امکان را برای تاریخ شناسان فراهم کرده تا با استفاده از فن آوری های نوین و تکنولوژی های سمعی و بصری، دقیق تر و منظم تر به تاریخ اکنون پرداخته و کنش «مورخانه» خود را متکثرتر ایفا کنند. آنچه که با عنوان تاریخ شفاهی جا باز کرده و قادر است سهم بسزایی در پرداختن به تاریخ معاصر ایفا کند(به شرط این که از حالت بازاری و الزامات سیاسی- اقتصادی فاصله بگیرد و به جای ورود قشر عظیم غیر متخصصان در این حوزه، کارشناسان حوزه تاریخ و تاریخ شناسان متخصص در آن ورودکنند) نیز نمودی از همین تغییر سبکِ پرداختن به تاریخ اکنون و ایفای نقش مورخانه است. با این وصف، ضرورتی ندارد که تاریخ شناس امروزی با هر سبک و سیاقی که به تاریخ می پردازد الزاماً همانند جوینی، رشید الدین ، اسکندر بیک منشی یا هر مورخ دیگر باشد. تاریخ شناس امروزی با هر بینش و روشی، به شرط این که در چارچوب علمی پژوهش کند، همزمان دو کارکرد مورخانه(اهتمام به تاریخ اکنون) و تاریخشناسانه(تبیین و تفسیر گذشته) را به انجام میرساند؛ بنابراین، هم هویت مورخانه و هم تاریخشناسانه دارد. آن چنان که در یادداشت دوستان اشاره شده است که از عصر پهلوی اول به بعد مورخ نداریم، مگر تاریخ همین عصر پهلوی اول و دوم (که بسیاری از بزرگان حوزه تاریخ شناسی درباره ایران در قرون مختلف از دوران باستان تا عصر خویش تحقیق می کردند) پرداختن به تاریخ معاصر مغفول مانده و تاریخ این دهه ها از یاد رفته است؟ چنین نیست و نخواهد بود.چنان که ذکر شد هر تاریخ شناسی (پژوهشگر تاریخ) در عین حال میتواند مورخ هم باشد. یعنی ضمن تحقیق درباره تاریخ گذشته به رخدادگویی درباره تاریخ معاصر نیز بپردازد. بعنوان نمونه تاریخ شناسی که درباره تاریخ عصر ایلخانی مطالعه و پژوهش می کند، اگر با بهره گیری از رویکرد شفاهی، موضوعی مسأله محور را در زمان معاصر به مطالعه بگیرد،آیا جز این است که کارکرد مورخانه پیدا کرده است. از این رو، هنگامی که به تاریخ در حکم رخدادهای عهود ماضی پرداخته می شود کارکرد تاریخشناسانه و هنگامی که به رخدادهای عصر معاصر بپردازد کارکرد مورخانه انجام می شود.
و اما این نکته را نباید از یاد برد که تاریخ شناسان (امروزین) به عللی از برخی ویژگی ها و کارآمدی مورخان ازمنه ماضی برخوردار نیستند و همین مهم موجب شده است که متخصصان رشتههای همعرض و حتی گاهی غیر هم عرض، فضای بیشتری را برای عرض اندام و ادعای ایفای کارکرد مورخانه بدست آورند. نگرش های تعریف ناشده، عدم آشنایی با روش به حد کافی، محافظه کاری و رسوب برداشت های محض پوزیتیویستی، ناتوانی در فنون و مهارتهای ادبی و بلاغی و عدم تلاش برای ورود به صحنه های عملی و اجرایی و مسائلی از این قبیل، ایفای نقش مورخانه تاریخ شناسان را تا حدی تحت تأثیر قرار داده و مانع از پرداختن مطلوب به تاریخ اکنون شده است. این نقیصه بزرگی است که همه تاریخ شناسان باید در جهت رفع آن تلاش کنند. با این حال، نقیصه مذکور به هیچ وجه به معنای ناتوانی تاریخ شناسی در پرداختن به تاریخ معاصر نیست؛ این مسأله به کم التفاتی وچه بسا ناتوانی تاریخ شناسان مربوط می شود و لذا تا حد زیادی مسأله ای قابل حل است. چراکه دانش قابل اعتنای تاریخ شناسان درباره گذشته و برخورداری آنها از تخصص لازم در فهم تاریخ می تواند راه رفع نقیصه مذکور را کوتاه کند و کارآمدی آنها در پرداختن به تاریخ اکنون را بیشتر نماید.